چهارشنبه 22 اسفند 1403 - Wed 12 Mar 2025
بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
  • پیچیدگی مواجهه با واسطه‌گری روسیه

  • سوریه در میانه ناآرامی و اتحادی تاریخی!

  • وارونگی «پایان تاریخ» ترامپ، کاتالیزور است

  • بغض و دلتنگی مریم سعادت برای شخصیت عروسکی «زی‌زی گولو»

  • روایت جدید اینترنشنال از ماه رمضان در ایران

  • اصرار قلدرها به مذاکره برای تحمیل توقعاتشان است؛ ایران نخواهد پذیرفت/ یکی از خطرناکترین مسائل در مدیریت‌ها، عدم تصمیم‌گیری و ترک‌فعل است+ فیلم

  • رونالدو با رکورد جدید و بی نظیر به دیدار استقلال می آید

  • حمایت یک مفسد اقتصادی از موزیک جدید ساسی مانکن/ حنجره‌ شیطانی که فقط برای ابتذال و توهین به مقدسات می‌خواند+عکس و فیلم

  • استقلال با مشکل روبرو شد/سه بازیکن اصلی استقلال غایب هستند+اسامی

  • ترامپ: نامه به رهبر ایران را دیروز ارسال کردم/نمایندگی ایران در نیویورک: تاکنون نامه‌ای از سوی ترامپ دریافت نکرده‌ایم

  • ارکستر موسیقی ملی ایران به استقبال بهار

  • تیراندازی نیروهای دولت حاکم سوریه به سوی خانه‌ی مخالفان

  • فضاپیمای استارشیپ برای دومین بار منفجر شد

  • ایران نیاز به واسطه ندارد؛ روسیه مراقب کلاهبرداری آمریکا باشد

  • پرونده مهدی یراحی مختومه شد

  • پرسپولیس با دو مصدوم،احتمال به کار گیری یک ستاره جوان به عنوان فیکس

  • با تخریب جنگل‌ها و تبدیل کاربری اراضی کشاورزی مقابله شود+عکس

  • سیاستمداری که بازی سیاسی" استعفاء کردن" را بخوبی بلد است

  • درخواست ترامپ از پوتین برای میانجی‌گری جهت مذاکرات هسته‌ای با ایران

  • پایان وفاق و خیرخواهانه با رئیس جمهور

  • بنر پویش نه به تصادف برای استفاده پایگاه‌های خبری
    |ف |
    | | | |
    کد خبر: 395616
    تاریخ انتشار: 06/اسفند/1403 - 11:49
    محسن برآسود :

    سرداری که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت / وصیت نامه شهید حمید باکری+عکس

    سوم اسفند ماه سالروز شهادت سردار رشید سپاه اسلام شهید «حمید باکری» قائم مقام فرماندهی لشکر 31 عاشورا در سال 1362 است، سردار سرافرازی که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت.

     سرداری که مرگ و هراس بر سیمای مردانه اش سایه نینداخت / وصیت نامه شهید حمید باکری+عکس

    به گزارش پایگاه خبری «حامیان ولایت»

    شهید حمید باکری در آذر سال 1334 در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. در سنین کودکی مادرش را از دست داد و دوران دبستان و سیکل و اول دبیرستان را در کارخانه قند ارومیه و بقیه تحصیلاتش را در دبیرستان فردوسی ارومیه به پایان رساند.

    به علت شهادت برادر بزرگش علی که به دست رژیم خون‌خوار شاهنشاهی انجام‌شده بود با مسائل سیاسی و فساد دستگاه آشنا شد. بعد از پایان دوران خدمت سربازی در شهر تبریز با برادرش مهدی فعالیت مؤثر خود را علیه رژیم آغاز کرد و خودسازی و تزکیه نفس شهید نیز بیشتر از این دوران به بعد بوده است.

     

    در عملیات موفقیت‌آمیز «مسلم بن عقیل» به‌عنوان مسئول خط تیپ عاشورا استقامتش در ارتفاعات سومار یادآور صبوری و شجاعت یاران امام حسین (ع) بود که چندین بار خودش در جنگ تن‌به‌تن و پرتاب نارنجک دستی به صدامیان شرکت نمود و از ناحیه دست مجروح شد و برحسب شایستگی که کسب نمود از طرف فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان فرمانده تیپ حضرت ابو‌الفضل (ع) منصوب گردید.

    نحوه شهادت

    در والفجر یک از ناحیه پا و پشت زخمی و بستری گشت که پایش را از ناحیه زانو عمل جراحی کردند. اطرافیانش متوجه بودند که از درد پا در رنج است ولی هیچ‌وقت این را به زبان نیاورد و بالا‌خره در عملیات فاتحانه خیبر با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات بایستی مخفیانه در عمق دشمن پیاده می‌شدند و مراکز حساس نظامی را به تصرف درمی‌آوردند و کنترل منطقه را در دست می‌داشتند عازم گردید و در ساعت 11 شب چهارشنبه 3 اسفند 62 شروع عملیات خیبر بود که با بی‌سیم خبر تصرف پل مجنون (که به افتخارش پل حمید نامیده شد) در عمق 60 کیلومتری عراق را اطلاع داد.

    پلی که با تصرف کردن آن دشمن متجاوز قادر نشد نیروهای موجود در جزایر را فراری دهد و یا نیروی کمکی برای بفرستد درنتیجه تمام نیروهایش در جزایر کشته یا اسیر شدند و این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجی‌های شجاعش ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود.

    و عاقبت با دو روز جنگ شجاعانه در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن فقط با نارنجک و آرپی‌جی و کلاش ولی با قلبی پر از ایمان و عشق به شهادت خودش و یارانش در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در هم آنجا به لقاء‌الله پیوسته و به آرزوی دیرینه‌اش دیدار سرور شهیدان امام حسین (ع) نائل آمد.

     

     

     وصیت نامه شهید حمید باکری

    بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَالصِّدِّیقِینَ

    در این لحظات آخر عمر سرتاپا گناه و پشیمانی وصیت خود را می‌نویسم و علم کامل دارم که در این مأموریت شهادت، جان به پروردگار بزرگ تسلیم نمایم. ان‌شاءالله که خداوند متعال با رحمت و بزرگواری خود، گناهان بی‌شمار این بنده خطاکار را ببخشد.

    وصیت به احسان و آسیه عزیز:
    ۱ ان‌شاءالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را درک نماید هرچند روز یکبار این وصیت‌نامه را بخوانید؛
    ۲ شناخت کامل در حد استطاعت خود از خداوند متعال پیدا نماید و در پی مسائل اعتقادی تحقیق و مطالعه نماید و با تفکر زیاد، تا به اصول اعتقادی یقین کامل داشته باشید؛
    ۳ احکام اسلامی را (فروع دین) با تعبد کامل و به طور دقیق و بامعنی به جا آورید؛
    ۴ آشنایی کامل با قرآن کریم که نجات‌بخش شما در این دنیای سرتاپا گناه خواهد بود داشته و در آیات تفکر زیاد نماید و با صوت قرآن را فراگیرید؛
    ۵ از راحت‌طلبی و به‌دست‌آوردن روزی به طور ساده دوری کنید و دائم باید فردی پرتلاش و خستگی‌ناپذیر باشید؛
    ۶ یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسول (ص) و امامش باشد در هر زمان و در هر وقت همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد؛
    ۷ به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید؛
    ۸ قدر انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خود را صرف تحکیم پایه‌های آن قرار دهید؛
    ۹ به اخلاقیات اسلام اهمیت زیادی قائل و آن را کسب و عمل نمایید؛
    ۱۰ در جماعات و مراسم بخصوص نمازجمعه، دعای کمیل و… و در مجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمایید؛
    ۱۱ رساله حضرت امام را دقیق خوانده و موبه‌مو اجرا نمایید؛
    ۱۲ حرمت مادرتان را نگهدارید و قدرش را بدانید و احترام به مادرتان را به‌عنوان تکلیف دانسته و خود را عصای دست او قلمداد نمایید؛
    ۱۳ در زندگی‌تان همواره آزاد باشید و به هیچ‌چیز غیر از خدا آنچه که آنی است دل مبندید و بدانید که دنیا زودگذر و فانی است و فریب زرق‌وبرق دنیا را نخورید. برحذر باشید از وسوسه‌های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید؛
    ۱۴ برحذر باشید از وسوسه‌های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید.
    وصیت به فاطمه (همسر شهید):
    می‌دانم در حق شما مدام ظلم کرده و وظیفه‌ام را به جا نیاورده‌ام؛ ولی یقین بدان که خود را بنده‌ای قاصر و کم‌کار می‌دانم و امید دارم حلالم کنی؛
    احسان و آسیه امانت‌هایی هستند در دست تو و مدام در تربیت اسلامی آنها باید همت گماری و توجیه و کنترل مواردی که به آنها وصیت نمودم به عهده شماست؛
    ۱ از کوچکی آنها را با قرآن آشنا کرده و به کلاس قرائت قرآن بفرست؛
    ۲ از کوچکی آنها را در مجالس و مجامع خصوصاً نمازجمعه و دعای کمیل و یادبود شهدا شرکت دهید؛
    ۳ درآمد یا پولی نداشته و ندارم که مهریه‌ات را بدهم ان‌شاءالله که حلال خواهید کرد؛
    ۴ مقداری به مهدی مقروضم به شکلی که برایتان مقدور باشد پرداخت نمایید منتهی فشار مادی بیش از حد به خودتان در این مورد وارد نکنید؛
    ۵ ان‌شاءالله که شما و عموم فامیل در یادبود من با یاد شهدای کربلا و امام حسین (ع) گریه و عزاداری نمایید و مرتب به یاد بیاورید که هستی دهنده اوست و باید شکر به مصلحت الهی گفت .
    متأسفانه به علت نبودن وقت نتوانستم وصیتم را تمام نمایم از عموم آشنایان و فامیل حلالیت می‌خواهم. ان‌شاءالله همه خدمتگزار اسلام خواهند بود.

    حمید باکری
    ۱۳۶۲/۱۱/۳۰

     

    مرتبط ها
    نظرات بینندگان
    نظرات شما